به گزارش اکوایران، با اعلام کناره گیری قطعی مقتدی صدر از سیاست و هجوم هواداران او به کاخ ریاست جمهوری و درگیری های مسلحانه در بغداد، عراق روزهای بحرانی را پشت سر می گذارد. اگر چه به فرمان صدر، هوادارانش روز گذشته منطقه سبز بغداد را ترک کردند، با این حال رئیس جمهور این کشور خواهان برگزاری انتخابات پیش از موعد شده و نخست وزیر، مصطفی الکاظمی تهدید به استعفا کرده است. کریستسنا لو، تحلیلگر فارین پالیسی طی یادداشتی با عنوان  «درون بحران سیاسی عراق؛ چه چیزی پشت تشدید بحران سیاسی عراق است؟» نگاهیبه این موضوع داشته است.

ترفندی خطرناک

بنا بر گزارش اقتصادنیوز، درگیری‌های مرگبار روز دوشنبه در عراق پس از یورش صدها نفر به کاخ ریاست جمهوری این کشور شعله‌ور شد؛ رویدادی شوم که این کشور را به شکلی عمیق‌تر در آشفتگی سیاسی فرو برده است. معترضان، که حامی سرسخت و وفادار روحانی بانفوذ شیعه مقتدی صدر بودند، از اظهارات او مبنی بر خروج «قطعی» از سیاست عراق خشمگین شده بودند - اگرچه او قبلاً نیز وعده های مشابهی داده بود ولی بدان پایبند نبود. برخی تحلیلگران بیانیه صدر را یک ترفند خطرناک و مذبوحانه برای حفظ قدرت و تقویت پایگاه خود تلقی کردند.

10

به گفته عباس کاظم، مدیر بخش ابتکار عراق در شورای آتلانتیک: «[صدر] در حال حاضر هیچ اهرمی ندارد، بنابراین کاری که او انجام می‌دهد جلب احساسات پیروانش است فرقه شخصی را تشکیل می دهند. او به مریدانش می‌گوید، خوب، من شکست خوردم، اما این شما هستید که می توانید با انجام هر کاری که لازم است، من را به بازیکنی پیروز تبدیل کنید. یا که می توانید بگویید، ما تسلیم شدیم، باختیم. این افراد حاضر به انجام هر کاری هستند».

قلب بحران

در قلب این بحران یک بن‌بست سیاسی وجود دارد که فرآیندهای دولتی عراق را فلج کرده و شکاف‌های داخلی را از زمان انتخابات اکتبر در این کشور عمیق‌تر کرده است. اگرچه صدر بزرگ‌ترین پیروز آن انتخابات بود، اما پس از کنار گذاشتن رهبران شیعه رقیب از فرآیند تشکیل دولت، نتوانست در تشکیل دولت جدید موفق شود. این امر سبب شد عراق در وضعیت بلاتکلیفی قرار گیرد و یک دولت موقت متکفل امور شود که نمی تواند بودجه یا قانون را تصویب کند.

7

در حالی که عراق در ماه ژوئن در یک بن‌بست تمام عیار محبوس شده بود، صدر دستور استعفای 73 نماینده وفادار به خود را صادر کرد. اما اوضاع آن‌طور که او می‌خواست پیش نرفت: نمایندگان مذکور به سرعت جایگزین شدند، و عملاً قدرت پارلمانی او برای اولین بار در نزدیک به دو دهه از میان رفت.

به گفته کاظم: «صدر پیش‌بینی می‌کرد رقبای او این وضعیت را با مراجعه به او، ترمیم کنند و از او بخواهند نظرش را تغییر دهد و نمایندگانش را بازگرداند. اما آنها این کار را نکردند. آنها بلوف او را زدند و جلو رفتند و از قانون برای جایگزینی نمایندگان صدر با نمایندگان خود استفاده کردند».

چرخش جدید و نگران کننده بحران؛ هدف نهایی صدر

از ماه جولای، صدها تن از هواداران صدر در داخل ساختمان پارلمان اردو زدند تا تلاش های سیاسی رقبا را [از جمله برای تعیین نخست‌وزیر] مختل کنند. اما درگیری‌های روز دوشنبه - که منجر به کشته شدن دست‌کم سی نفر، مجروح شدن بیش از چهارصد نفر شد و ارتش را مجبور به اعمال مقررات منع آمد و شد در سراسر کشور کرد - نشان‌دهنده یک چرخش جدید نگران‌کننده در بحران است.

3

همانطور که شایان طالبانی در اوایل این ماه در فارین پالیسی نوشته، هدف نهایی صدر «برانگیختن ملت و جلب احساسات عمومی برای تبدیل شدن به قدرتمندترین مرد در عراق» است. به نوشته او: «این نشان می‌دهد که بحران کشور می‌تواند پیش از اینکه نشانه‌ای از بهبود را نشان دهد، بدتر شود. تمایل صدر برای تشدید آشفتگی سیاسی عراق، به تاخیر انداختن تشکیل دولت عراق، و تشدید اعتراضات بیشتر - تهدید به جنگ همه جانبه با گروه‌های شیعه رقیب - مطمئناً باید به عنوان هشداری باشد که او قادر است کشور را به وضعیتی بدتر بکشاند».

به دنبال راه حل سریع

از سوی دیگر، مایکل روبین، تحلیلگر نشنال اینترست، به بهانه آشوبهای اخیر طی یادداشتی با عنوان «مقتدی صدر واقعا در عراق چی می‌خواهد؟» به نقد دیدگاه واشنگتن نسبت به مقتدی صدر پرداخته است:

فقط دو دهه پیش، تعداد کمی از آمریکایی ها می دانستند مقتدی صدر کیست. این صرفا به خاطر ناآگاهی آنها از عراق نبود. به هر حال، در خود عراق هم تعداد کمی او را می شناختند. تعداد فزاینده ای از آمریکایی ها، به ویژه پس از جنگ اول خلیج فارس، عراق را مطالعه کرده بودند. آنها از پیچیدگی بافت اجتماعی عراق و اهمیت حوزه نجف و مراجع تقلیدی که در آنجا زندگی و تدریس می‌کنند، آگاه بودند -حتی اگر به طور کامل قادر به درک آن نبودند.

2

ایالات متحده اغلب به دنبال راه حلی سریع است. این کشور یک دستگاه امنیت ملی چند میلیارد دلاری دارد تا مسائل پیچیده را در اوراق تصمیم گیری یک صفحه ای برای وزرا یا روسای جمهور ساده کند. مطمئناً در مورد جنگ عراق در سال 2003 چنین بود. بلافاصله قبل از شروع کمپین نظامی «شوک و هیبت»، سیا معتقد بود که صدام حسین، رئیس جمهور عراق را در رستورانی در بغداد شناسایی کرده و منفجر کرده است. در حالی که وزارت امور خارجه و وزارت دفاع بر سر شکل دولت جدید بحث می کردند، سیا تلاش کرد تا نزار الخزرجی، ژنرال جدا شده از حزب بعث را به قدرت برساند، که آن هم شکست خورد.

پروژه شکست خورده

با سقوط بغداد، ایالات متحده آخرین کارت خود را بازی کرد. مقامات آمریکایی امیدوار بودند که از طریق عبدالمجید الخویی، فرزند آیت الله العظمی خویی، نظر روحانیت عراق را جلب کنند. یک هفته پس از بازگشت خویی به نجف، او به زیارت مرقد امام علی(ع) مشرف شد. خویی به پاس احترام به قداست محل، گروه امنیتی مسلح خود را در دروازه آن جا گذاشت. در داخل حرم، گروهی با هدایت مقتدی صدر، کوچکترین فرزند شهید آیت الله محمد صادق صدر، به او حمله کردند و او را کاردآجین کردند.

مقتدی اگر چه شهرت خانوادگی را به ارث برده، اما در امور دینی مقام خاصی نداشت. مقتدی بر خلاف دو برادرش که مانند پدرش توسط نیروهای امنیتی صدام حسین کشته شدند، هرگز به عنوان یک طلبه برتر شناخته نمی شد. او خطیب با استعدادی بود، اما در مقایسه با همسالانش، در فقه کم عمق بود. مدت ها قبل از مرگش، پدر مقتدی او را از قلم انداخته بود.

پوپولیسم صدر

اگر چه صدر فاقد علم و تقوا بود، آن را در جاه طلبی و فساد جبران کرد. نجف برای او بیش از آن که مدفن و بارگاه امام علی باشد، به چشم زیارتگاهی پردرآمدی دیده شد که از آن ثروت اندوزی می کرد. او خود را به عنوان یک مدافع واقعی حاکمیت عراق معرفی کرد و همزمان از تاکتیک های مافیایی برای اخاذی پول و ایجاد بازارهای حاشیه ای و اعمال خشونت توسط اوباش برای ارعاب رقبا استفاده کرد.

4

با وجود آنکه حوزه او را تحقیر می‌کرد و  سیاستمداران عراقی با او درگیر می شدند، پوپولیسم او در محله های فقیر نشین بغداد زمینه مناسبی پیدا کرد و او به یک نیروی سیاسی قدرتمند تبدیل شد: صدر به توده‌ها الهام بخشید، اما نتوانست آنها را کنترل کند. جناح او اختلاف افکن بود. رقبای او می‌توانستند با ادای احترام ظاهری او را آرام کنند، اما حامیان خود را از بین ببرند.

جاه طلبی به تمام معنا

واشنگتن در یک حالت همیشگی فراموشی تاریخی و خیال‌بافی به سر می برد. دیپلمات ها و تحلیلگران اطلاعاتی موضع ضدایرانی جدید صدر را درونی کرده و شروع به بررسی این موضوع کردند که آیا او ممکن است امیدی برای مقابله با قدرت نیروهای نزدیک به ایران در داخل عراق ایجاد کند یا خیر. در حالی که صدر از ملاقات یا گفت‌وگوی مستقیم با مقامات آمریکایی خودداری کرده و گفت‌وگوها برای سال‌ها از طریق واسطه‌های منتخب ادامه داشته است. امروز، بسیاری از مقامات آمریکایی بر این باورند که اتحاد دوفاکتو صدر با مصطفی کاظمی، نخست وزیر و حزب دمکرات کردستان، هم معنادار و هم نمادی از چرخش فکری اوست.

6

با این حال، باور اینکه صدر تغییر کرده است، بی معنی است. و باور اینکه او به دنبال عراقی پاک دست، لیبرال یا حتی بی طرف است نیز بی معنی است. بلکه برای درک صدر، پیروی او از جاه طلبی واقعی مهم است. او اگر مخالف وضعیت فعلی و به دنبال فروپاشی نظام کنونی عراق است، به این دلیل نیست که فساد ذاتی آن او را آزار می دهد، بلکه به این دلیل است که بده بستان های سیاسی در این سیستم با برنامه های گسترده تر او تداخل دارد.

صدر ممکن است اهداف خود را به دلایل تاکتیکی مبهم کند، اما وقتی صحبت از ایدئولوژی می شود، منظور او چیزی است که می گوید. او غرب را تحقیر می کند. سخنان ضد اسرائیلی او صادقانه است. نفرت او از همجنسگرایان نیز همینطور است. و از همه مهمتر اوبه دنبال تحمیل چیزی است که با اجماع نمی تواند به دست آورد.

نظم سیاسی رو به زوال

برای دو دهه، نخبگان سیاسی عراق صدر را تحت کنترل داشتند. با این حال، در سراسر طیف سیاسی بغداد، امروز تنها اتفاق نظر این است که نظم پس از 2003 شکست خورده است. سیستم در حال فروپاشی است. در چنین شرایطی، صدر خطرناک تر می شود. اینجاست که باور کاخ سفید، وزارت خارجه و سیا مبنی بر اینکه می توانند صدر را هدایت یا کنترل کنند بسیار خطرناک است. آنها بر این باورند که دارند بازی پیچیده ای را انجام می دهند، اما با فضا دادن یا حمایت از ائتلاف هایی که صدر در آنها حضور دارد، ساده لوحی جیمی کارتر در سال 1979 را تکرار می کنند.

11