به گزارش اکوایران ،مجسمه فردوسی سال هاست که دو رنگ شده،اما به تازگی این سایه و روشن رسانه ای شده است. رهگذاران شتابان این شهر کمتر به مجسمه فردوسی و پسرکی که می گویند کودکی های زال است نگاه می کنند . اما تصویر دو رنگ مجسمه فردوسی که اعلام شد به دلیل  شستشوی نیمه کاره آن است  دوباره موضوع بی توجهی به مجسمه های شهر را یادآوری کرد .

موضوعی که با ربودن یکی از مجسمه های شهری و یا با آسیب به آنها مورد توجه قرارمی گیرد. مجید قادری، معاون فرهنگی و هنری سازمان زیباسازی شهر تهران به روزنامه شهرداری تهران گفته است که به‌طورقطع در ۲سال گذشته هیچ‌گونه عملیات مرمت و شست‌وشو روی این مجسمه انجام نشده است. مرور عکس‌های قدیمی این اثر نشان می‌دهد که مجسمه از سال۸۸ به رنگ سایه و روشن بوده و اتفاق جدیدی رخ نداده است.

به گفته او مطالعات اولیه مرمت این مجسمه انجام شده و باتوجه‌به اهمیت و نوسازی، نیاز است از تخصص کارشناسان خارجی هم استفاده کنیم که قطعا این کار انجام خواهد شد.

اما چرا با مدیران شهری در برابر اجرای مصوبه حفظ حریم  آثار هنری مقاومت می کنند . برنامه ای  که شورای پنجم برای حفاظت این گونه آثار مصوب کرد . علیرضا نادعلی سخنگوی شورای شهر تهران می گوید : گاهی به صورت ناخود آگاه کسانی به این آثار هنری لطمه می زنند که خودشان وظیفه نگهداری این آثار را دارند .

او ادامه می دهد : باید این مصوبه را باز آرایی و به روزرسانی کنیم و درخواست کنیم گزارشی از وضعیت اجرای آن به شورا ارائه شود .

نادعلی تاکید می کند : همه ما دغدغه فرهنگی داریم وهمه آثار هنری که در سطح شهرنصب شده است براساس فرهنگ ایرانی ، اسلامی و انقلابی است .حفظ آن برای مسئولان از اهمیت بالایی برخوردار است وکمیته هنری شورای شهر پیگیراین موضوع است .سید مجتبی موسوی،مدیر هنری، مجسمه‌ساز و مدرس دانشگاه  که زمانی مسئولیت اداره حجم سازمان زیبا سازی را برعهده داشت ،هم دراین رابطه در صفحه ایستاگرامش می نویسد :‌عمدتا سه چیز بیش از هر چیز دیگری برایم آزار دهنده بود؛ اول جریان سرقت مجسمه ها، دوم وندالیسم و تخریب آن ها و سوم مرمت و رنگ آمیزی های غیر اصولی که اغلب توسط شهرداری برخی مناطق تهران صورت می گرفت  و دردسر وآزار این سومی بیش از دو دیگر بود. چه، شهروند و مخاطب تفکیکی بین ارگان های شهرداری قائل نیست و همه را یکی می داند. و البته حق با اوست، درست این است که مدیریت صحیح و یکپارچه در هماهنگی بین اجزا به دست می آید و غیر از این هرچه باشد نشانه ضعف مدیریت است.

او ادامه می دهد :‌شنیدن این توجیه برای مخاطب تکراری شده که انجام یک کار ناصحیح را یک بخش شهرداری گردن بخش دیگری بیندازد و با این شیوه از پاسخگویی طفره برود، پاسخی که هیچ گاه برای مخاطب پذیرفتنی نبوده است که  این موضوع شامل دوره مسوولیت خود من هم می شود.

اتفاق اخیر شستشوی غیر اصولی مجسمه فردوسی تهران که از مهم ترین آثار هنر شهری یک قرن اخیر ایران است توسط شهرداری منطقه شش تهران که منجر به دو رنگی این مجسمه سنگی شده رخداد جدیدی نیست اما می توانم ادعا کنم بدترین آن است، دلیل آن هم به ارزش، اهمیت و امضای مجسمه بر می گردد. کار شاخص و بی تکرار هنرمند فقید استاد ابوالحسن صدیقی که در سال های ۵۰-۱۳۴۸ در ایتالیا و از سنگ مرمر کارارا ساخته شده و در ۱۳۵۰ در همین میدان نصب شد

به گفته او خبر این رخداد برای من موجب یادآوری موارد مشابه دیگری شد که در سال های گذشته با آن درگیر بوده ام، کارهایی از قبیل رنگ‌آمیزی مجسمه های برنزی یا رنگی کردن مجسمه های تک رنگ بر اساس سلیقه فردی. سلیقه افراد تصمیم گیرنده یا صاحب جایگاه که به صورت دستوری بدون داشتن دانش لازم و حتی مشورت به این کار دست می زدند. و این اتفاق اغلب زمانی رخ می داد که مدیران یا افراد زیردست برای اظهار ارادت و نمایش فرمانبری از مقام بالادست به قصد حفظ موقعیت و یا ارتقای جایگاه در رقابت بودند، بنابراین بی این‌که به عواقب کارشان فکر کنند اقدام می کردند. همین امر موجب شده بود بارها دستورالعمل هایی در رابطه با نگهداری مجسمه های تهران به مناطق شهرداری ابلاغ شود و در آن ها تاکید شود که هنر و مجسمه شهری امری تخصصی است و هر کاری مربوط به آن اعم از مرمت ، پتینه و رنگ آمیزی نیز یک تخصص محسوب می شود ولذا هیچ ارگان یا فرد بدون تخصص نباید خودسرانه در امور مربوط به آن مداخله کند

او یادآوری می کند :‌آن چه می دانم این است که مشابه رفتاری که اکنون با فردوسی شده اتفاق تازه ای نیست، مرتبه آخر هم نخواهد بود. چه بسا اتفاقاتی از این دست و حتی بدتر در تهران و شهرهای دیگر که منجر به نابودی کامل اثر هم شده اما بازتاب رسانه ای نداشته است. برای پیشگیری از رخدادهای مشابه در آینده، راه این است؛ مدیریت تخصصی و متمرکز هنر شعری در شهرداری های کشور و تهران و پرهیز از مداخله افراد نا آگاه و بی دانش در ای زمینه. به نظرم جز این هر چه باشد، باز هم شاهد موارد بیشتری خواهیم بود

اواضافه می کند : در دوره زمانی نیمه دوم دهه هشتاد و اوایل نود، تعدادی از مجسمه های مهم تهران از جمله فردوسی، خیام، امیرکبیر و کوهنورد دربند را قالبگیری و نسخه ای از آن را تهیه کردیم با این هدف که اصل مجسمه را برای امنیت و مراقبت بیشتر به فضای بسته مانند موزه مجسمه تهران که در آرزوی تاسیس آن بودیم منتقل کنیم. نسخه مجسمه فردوسی اکنون در محوطه برج میلاد است، اگر فضایی برای موزه در نظر گرفته شود می توان آن را جایگزین نسخه اصلی کرد . و البته جابجایی مجسمه هایی نظیر این مجسمه که از سنگ مرمر و دارای ترک هایی است که احتمالا بر اثر تکان های ناشی از جابجایی ممکن است کاملا باز شود می بایست توسط متخصص انجام شود حتی اگر نیاز باشد از متخصصان زاده خارجی دعوت به همکاری شود

موسوی با اشاره به بازدیدی که چند روز پیش از این مجسمه از داخل میدان داشته و مقایسه آن با عکس های چند سال قبل هم در پست دیگری می نویسد  :‌دورنگ‌بودن مجسمه از فاصله چند متری هم کاملا واضح و قابل تشخیص است و نقش عوامل انسانی به قصد پاکسازی آن نیز تقریبا محرز است. چرا که تاثیرات جوی و آلودگی محیط نمی تواند گزینشی اتفاق بیفتد و طبیعتا به صورت یکسان همه مجسمه را شامل می شود،اما نکته دیگری که ذکر آن را لازم می دانم، زمان این اتفاق است. با توجه به رویت عکس های سال های قبل مجسمه، برایم مشخص شد که این رخداد پیش از این اتفاق افتاده و دست کم مربوط به دو سال اخیر نیست.

او پیشنهاد می کند :‌ شهرداری تهران واکنش های رسانه ای را دلسوزانه و مثبت قلمداد کرده و نسبت به مرمت و پاکسازی اصولی مجسمه فردوسی با استفاده از توانمندی های کارشناسی اقدام و نیز به منظور ایجاد زیرساخت حرفه ای مناسب برای رسیدگی دائمی به وضعیت سایر آثار و حتی انتقال تجربیات حرفه ای به سایر شهرهای کشور، واحد تخصصی مرمت مجسمه های شهری را ذیل سازمان زیباسازی شهر تهران تاسیس کند .